محل تبلیغات شما

این روزها درونم اتفاقاتی در حال رخ دادن است، چیزی از جنس جوانی در حال مردن، برای پیدا کردن دریچه های جدیدی رو به زندگی در حال دست و پا زدنم. نباید قبل از بسته شدن تمام دریچه های معنی بی جایگزین بمانم. این روزها در به در دنبال این هستم که محتواهای زندگی ام را دوباره تعریف کنم. آن زرد شده های قدیمی را با همه ترس و لرزش دور بریزم و چیزهای جدیدی پیدا کنم. این روزها در درونم برایم آسان نمی گذرد، پر از زق زق کردن در نگاهم هستم.

با صدای بی صدا، مثل یک کوه بلند، مثل یه خواب کوتاه

درد من مرگ دلم بود

های نخراشی گونه‌ام را به غفلت تیغ

های ,روزها ,حال ,دریچه ,کنم ,زق ,در حال ,این روزها ,دریچه های ,روزها در ,و لرزش

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پارادایم